سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/3/29
9:46 عصر

تقابل امام خمینی(ره) با منافقان دیروز تا فردا

جملات امام، وظیفه ما را در قبال منافقان مشخص می‌کند. باید افشا کرد ماهیت کسانی را که دم از اسلام و امام می‌زنند، اما در لابی‌های خود با جورج سوروس ملاقات می‌کنند و آمریکا برایشان هزینه می‌کند و اسرائیل برایشان کف می‌زند. 

در آخرین بروزرسانی وبلاگ طناب دولبه آمده است:

هنوز هم بعد از گذشت 21سال از رحلت امام خمینی(ره) ابعاد ناشناخته وجودی ایشان نه برای ایرانیان و مسلمانان که برای بشریت هم مشخص نشده است. دشمنان خارجی و ایادی داخلی آن‌ها به درستی تشخیص دادند که اگر می‌خواهند نظام را سرنگون کنند، باید امام‌گونه عمل کنند، اما اولین اشتباه استراتژیک آن‌ها این بود که متوجه ذوابعادی و فرازمانی بودن شخصیت امام نبودند! چراکه با شروع عملیات سرنگونی بعد از 22 خرداد 1388 چنان غرق در رویای یک سره شدن کار نظام بودند که متوجه تغییر مسیر علاقه‌مندان جریان سبز به سمت آرمان‌های اصیل اسلامی از لابه‌لای فرمایشات امام نشدند و جریانات را آن‌چنان پیش بردند که در عاشورا به اوج خود رسید و بعد هم سیلی محکمی از مردم در 9 دی و 22 بهمن نوش جان کردند!

البته نقش صدا و سیما و مستند شاخص و نیز برنامه‌های چالشی سیاسی، در واکاوی شخصیت بسیار والای امام راحل قابل چشم‌پوشی نیست.

شاخصه‌ای که فتنه سبز با اتکا به آن فکر می‌کرد به زودی قله‌های پیروزی را درمی‌نورد، اما دیری نپایید که همان یک چهارم رای دهنده نیز پی به امیال درونی این افراد بردند و پا پس کشیدند و اینجا اشتباه دوم جنبش سبز برملا شد؛ چراکه آن‌ها قدرت ایمان و بصیرت مردم را در محاسبات خود لحاظ نکرده بودند.

فتنه سبز با مرور خاطرات انقلاب می‌دانست که مردم مسلمان ایران از آن سنخ ملت‌ها نیستند که زیر بار ظلم باشند و ذلت بپذیرند. با این دیدگاه حربه‌ای سنگین تدارک دیدند و آن هم سیاه‌نمایی دوران چهار ساله دولت نهم بود که نه در زمان انتخابات، بلکه کاملا از پیش طراحی شده، از همان اوایل روی کار آمدن دولت نهم کلید خورد و اینجا بود که تئوری سوم سبزها غلط از آب درآمد؛ چراکه این سیاه‌نمایی‌ها آن‌چنان مبالغه‌آمیز بود که سریعا خلاف آن‌چه گفته شد، در مکان‌های عمومی و کوچه و بازار رخ ‌نمود و مردم بصیرانه راه خود را انتخاب کردند و بزرگ‌ترین اشتباه جنبش سبز نادیده گرفتن این جمله بود: «خامنه‌ای خمینی دیگر است، ولایتش ولایت حیدر است»

جمله‌ای شعارگونه که حرف‌های نگفته بسیار در دلش پنهان شده بود و جنبش سبز با همه سیاست‌مداری حلقه پشت سر خود، قادر به تحلیل آن نبود.

رهبری بی‌مثال خمینی زمان، امام خامنه‌ای مدظله‌العالی، در دوران فتنه، چراغی روشن برای اهل حق بود و ولایتش از نوع 5 سال حکومت حضرت علی(ع) بود، نه 25 سال سکوت …

پیروی مریدگونه رهبر معظم انقلاب از امام خمینی(ره) در کنار هوشمندی و فرزانگی ایشان باعث چنین پیروزی عظیمی برای ملت ایران شد که اگر آن را انقلاب سوم بنامیم، گزاف نگفته‌ایم.

و باید دید امام خمینی(ره) چگونه بود که امام خامنه‌ای روحی فداه با تأسی به سخنان و دستورات ایشان، توانست کشتی انقلاب را از مهلکه طوفان سبز نجات بخشد؟

البته جریان خط امام این روزها بسیار مورد بررسی قرار گرفته است و به همین دلیل این نوشتار فقط به سه نکته اساسی اشاره می‌کند:

فرمایشات امام راحل در 25 مرداد 1358 درباره روز قدس، ناگفته‌های بسیاری دارد که با هم مرور می‌کنیم:

«روز قدس یک روز جهانی ‌است. روزی نیست ‌که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین ‌است. روز مقابله ملت‌هایی ‌است ‌که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند، در مقابل ابرقدرت‌هاست. روزی ‌است ‌که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. روزی ‌است ‌که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد.

متعهدین ‌این روز را روز قدس می‌دانند و عمل می‌کنند به آنچه باید بکنند و منافقین ـ آنهایی ‌که با ابرقدرت‌ها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی ـ در ‌این روز بی‌تفاوت هستند، یا ملت‌ها را نمی‌گذارند ‌که تظاهر کنند … روز قدس روزی ‌است ‌که باید ‌این دنباله‌روهای رژیم سابق در ایران و آن توطئه‌چین‌های رژیم فاسد و ابرقدرت‌ها در سایر جاها خصوصاً در لبنان، تکلیف خودشان را بدانند. روزی ‌است ‌که باید همت کنید و همت کنیم ‌که قدس را نجات بدهیم و برادران لبنانی را ‌از ‌این فشارها نجات بدهیم…. روز قدس، روزی ‌است ‌که باید به ‌این روشنفکرانی ‌که در زیر پرده با آمریکا و عمال آمریکا روابط دارند هشدار داد. هشدار به اینکه اگر ‌از فضولی دست برندارید، سرکوب خواهید شد! ما به آنها مهلت دادیم و با آنها با ملایمت رفتار کردیم ‌که شاید دست ‌از شیطنت بردارند و اگر دست برندارند، کلمه آخر را خواهیم گفت و خواهیم به آنها فهماند ‌که دیگر رژیم سابق قابل برگشتن نیست و دیگر آمریکا نمی‌تواند به اینجا حکومت کند و دیگر سایر ابرقدرت‌ها نمی‌توانند در ‌این مملکت حکومت کنند… روز قدس، روز حیات اسلام ‌است…»

«روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام ‌است؛ روز حکومت اسلا‌می ‌است. روز امتیاز حق ‌از باطل ‌است، روز جدایی حق و باطل ‌است.»1

این نکته از فرمایشات حضرت امام (ره) که اشاره به فرقان بودن روز قدس دارد، بیشتر مدنظر نویسنده است. امام خمینی(ره) با توصیفی زیبا از منافقین، روز قدس را جداکننده منافقین از متعهدین و حق از باطل می‌داند و چه زیبا این جمله امام در سال 88 به منصه ظهور نشست.

سخنان امام در 23 آذر 1358 که خطر مثلث مقدس‌نماها، روشنفکرمآب‌ها و نفاق‌پیشگان را گوشزد می‌کنند هم بسیار خواندنی است. باشد که ما و خصوصا خواص ما عبرت گیرند:
« اشخاصی ‌که در زمان طاغوت طرفدار طاغوت بودند، بلندگوی طاغوت بودند، پشتیبان طاغوت بودند، امروز طرفدار اسلام‌اند به حسب ظاهر. مخالف با طاغوت می‌گویند هستیم. می‌گویند مخالف با رژیم سابق هستیم. اینها اشخاصی هستند ‌که هر روزی نان را به نرخ آن روز می‌خورند. اگر همین امروز ‌هم مسأله خدای نخواسته برگردد، خواهید دید ‌که همین قلم به دست‌هاـ بعضی‌شان البته، بعضی‌شان ‌هم متعهدند ـ همین بعضی ‌از روشنفکرها، همین بعضی ‌از قلم به دست‌ها، همین بعض چیزنویس‌ها، خواهید دید ‌که همان مسائل سابق و باز دعاگو و ثناگوی همان رژیم هستند… اینها سینه زنند! بیرق اسلام بلند بشود پایش سینه می‌زنند، لکن به اسلام کار ندارند. بیرق کفر ‌هم باز بلند بشود پایش سینه می‌زنند برای استفاده.

امروز اگر آمریکا غلبه پیدا کند، آنها سینه برای آمریکا می‌زنند. یک دسته دیگر جوان‌هایشان را دادند، یک دسته دیگر اموا‌لشان ‌از بین رفته، یک قشر دیگر فریاد زدند و اینها توی خانه‌ها نشسته بودند… منافقین ‌این طورند. اصلاً ‌این صفت منافقین ‌است. در زمان رسول الله ‌هم آن گرفتاری‌ای ‌که اسلام برای منافقین داشت و ‌از دست منافقین داشت، ‌از دست کفار نداشت… مثل اسلام ابوسفیان و دار و دسته او، با او چه بکنند؟ ‌این ‌که دارد می‌گوید من مسلمانم، با مسلمان ‌که نمی‌شود کاری کرد، ‌این ‌که ظاهرش آمده و اسلام و نماز ‌هم می‌خواند و جماعت ‌هم می‌خواند و پای منبر رسول الله ‌هم می‌نشیند و اشک ‌هم می‌ریزد، با ‌این ‌که نمی‌شود کاری کرد. اما آن آدم مقدس‌مآبی ‌که تسبیح ‌هم دستش گرفته ‌است و می‌گوید به اسلام ‌هم من خدمت می‌کنم. ‌این مقد‌س‌مآب را چه باید بکنیم…

اسلام ‌از صدر، ‌از اولی ‌که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به ‌این جمعیت هست… با معاویه باید چه کرد ‌که امام جماعت ‌است. اینها ‌که به صورت منافقین پیش آمدند و در میدان مسلمین واقع شده‌اند و می‌خواهند کارشکنی کنند برای اسلام و مسلمین، باید هر چه ‌از آنها پیدا کردند، هر پرونده‌ای ‌که ‌از اینها پیدا کردند ‌این را نشان بدهند تا معلوم بشود ‌که اینها جزو منافقین‌اند و با آنها مبارزه کنند، تا معلوم شود، خوب با یک کاسبی ‌که خیلی ‌هم آثار سجده در جبینش هست، یا یک نویسنده‌ای ‌که ‌از اول ‌که وارد می‌شود «بسم الله الرحمن الرحیم» در کلامش می‌نویسد و بعد ‌هم ‌از «جمهوری اسلا‌می» شروع می‌کند ستایش کردن و تمجید کردن، تعریف کردن. لکن ‌از زیر لطمه بر اسلام وارد می‌شود…نمی‌شود، ‌این تا افشا نشود. تا مشتش باز نشود توی ‌مردم… ‌این مقدس‌مآبی ‌که هر روز می‌رود پشت سر فلان آقا نماز می‌خواند و گاهی ‌هم سهم امام می‌دهد برای اغفال آن آقا، لکن در واقع مخالف با ‌این رژیم ‌است و می‌خواهد بزند ‌این رژیم را و ‌از ‌هم بشکند، مشکل ‌است با او معارضه کردن. ‌این را جز افشاگری الآن جور دیگر راه نداریم. راه ‌این ‌است ‌که مطالب اینها و خیانت‌های اینها را هر کس پیدا کرد ‌این را بگوید ‌که ‌این طور شد.»2

این جملات بسیار گویا و رسا، وظیفه ما را در قبال منافقان مشخص می‌کند، باید افشا کرد ماهیت کسانی که دم از اسلام و امام می‌زنند، اما در لابی‌های خود با جورج سوروس ملاقات می‌کنند و آمریکا برایشان هزینه می‌کند و اسرائیل برایشان کف می‌زند! و مردم ما چه بصیرانه خط نفاق را می‌شناسند و بر اساس همین گفته‌های ناب امام است که 14 خرداد 89 اجازه سخنرانی به نوه همین امام بزرگوار را نمی‌دهند!

در پایان هم قسمتی از منشور روحانیت امام را که در 3 اسفند 1367 ابلاغ شده است، با هم می‌خوانیم و قضاوت را به خوانندگان واگذار می‌کنیم:

«علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه‌داران و پول‌پرستان و خوانین نرفته‌اند و همواره ‌این شرافت را برای خود حفظ کرده‌اند و ‌این ظلم فاحشی ‌است ‌که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه‌داران در یک کاسه ‌است…

امروز عده‌ای با ژست تقدس مآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند ‌که گویی وظیفه‌ای غیر ‌از ‌این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست… طلاب عزیز لحظه‌ای ‌از فکر ‌این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروج اسلام آمریکایی‌اند و دشمن رسول الله… در شروع مبارزات اسلا‌می اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن ‌است، بلافاصله جواب می‌شنیدی ‌که شاه شیعه ‌است!

عده‌ای مقدس نمای واپس‌گرا همه چیز را حرام می‌دانستند و هیچ کس قدر‌ت ‌این را نداشت ‌که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی ‌که پدر پیرتان ‌از ‌این دسته متحجر خورده ‌است هرگز ‌از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده ‌است … وقتی شعار جدایی دین ‌از سیاست جدا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه ‌هم مجاز نبود ‌که ‌از ‌این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست (و) حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با ‌مردم فضیلت شد… واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‌گریست ‌که چگونه آمریکا و نوکرش پهلوی می‌خواهند ریشه دیانت و اسلام را برکنند و عده‌ای روحانی مقدس نمای ناآگاه یا بازی خورده و عده‌ای وابسته ‌که چهره‌شان بعد ‌از پیروزی روشن گشت، مسیر ‌این خیانت بزرگ را هموار می‌نمودند… آن قدر ‌که اسلام ‌از ‌این مقدسین روحانی‌نما ضربه خورده ‌است، ‌از هیچ قشر دیگر نخورده ‌است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ ‌که در تاریخ روشن ‌است. بگذارم و بگذرم و ذائقه‌ها را بیش ‌از ‌این تلخ نکنم.

ولی طلاب جوان باید بدانند ‌که پرونده تفکر ‌این گروه همچنان باز ‌است و شیوه مقدس‌مآبی و دین فروشی عوض شده ‌است. شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. آنها ‌که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‌دادند، پشتیبان کسانی شدند ‌که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند…. «ولایتی»های دیروز ‌که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده ‌است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند!

راستی اتهام آمریکایی و روسی و التقاطی، اتهام حلال کردن حرام‌ها و حرام کردن حلال‌ها، اتهام کشتن زنان آبستن و حلیت قمار و موسیقی ‌از چه کسانی صادر می‌شود؟ ‌از آدم‌های لامذهب یا ‌از مقدس‌نماهای متحجر و بی‌شعور؟! فریاد تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و اظهار طعن‌ها و کنایه‌ها نسبت به مشروعیت نظام کار کیست؟ کار عوام یا خواص؟ خواص ‌از چه گروهی؟ ‌از به ظاهر معممین یا غیر آن؟ بگذریم ‌که حرف بسیار ‌است. روحانیون و ‌مردم عزیز حزب الله و خانواده‌های محترم شهدا حواسشان را جمع کنند ‌که با ‌این تحلیل‌ها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود…. ترس من ‌این ‌است ‌که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند ‌که باید دید فتوای اسلا‌می و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده ‌است یا خیر؟ و نتیجه‌گیری کنند ‌که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته ‌است و بازار مشترک وکشورهای غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نکنیم و ‌از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!»

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام، جلد 9 صفحه 279

2. صحیفه امام، جلد 11 صفحه 237 3. صحیفه امام، جلد 21 صفحه 293